18:36 گرينويچ - سه شنبه 18 دسامبر 2007 - 27 آذر 1386
احمد زیدآبادی
تحلیلگر مسائل خاورمیانه
ارتش اسرائیل با حملات هوایی و موشکی خود به شمال و جنوب نوار غزه در طول بامداد سه شنبه، بیش از دوازده تن از شبه نظامیان وابسته به جهاد اسلامی و حماس را از پای درآورده است.
این عملیات در پاسخ به شلیک چندین موشک قسام از سوی گروه های حماس و جهاد اسلامی و از نوار غزه به شهرکهای اسرائیلی در منطقه نقب طی روزهای دوشنبه و سه شنبه هفته گذشته، صورت گرفته است.
در بین کسانی که در عملیات ارتش اسرائیل به قتل رسیده اند، یک فرمانده بریگادهای قدس شاخه نظامی جهاد اسلامی نیز بوده است.
اعضای جهاد اسلامی تهدید کرده اند که با ادامه موشک پرانی علیه شهرک های اسرائیلی و انجام عملیات انتحاری، انتقام خون همرزمان خود را خواهند گرفت و همزمان ارتش اسرائیل نیر برای تشدید حملات خود علیه پایگاه های جهاد اسلامی و حماس آماده می شود.
بدین ترتیب احتمال بالا گرفتن خشونت در نوار غزه طی روزهای آینده وجود دارد.
در واقع نوار غزه از شش ماه پیش که حماس کنترل آن را به دست گرفته، به صورت معضلی برای دولت خودگردان فلسطین به رهبری محمود عباس، کشورهای عرب، اسرائیل و جامعه بین المللی و نیز ساکنان این منطقه در آمده است.
حماس ضمن تسلط بر نوار غزه از پذیرفتن شرایط سه گانه کمیته چهارجانبه بین المللی که راه را بر مشارکت سیاسی این گروه در تحولات خاورمیانه می گشاید، خودداری می کند و بر ادامه "مقاومت مسلحانه" علیه اسرائیل تاکید می ورزد.
مقاومت مسلحانه حماس در برابر اسرائیل در حقیقت منحصر به شلیک موشک های ضعیف و کوتاه برد قسام به شهرک های اسرائیلی اطراف نوار غزه شده است، موشک هایی که ضمن ناامن کردن این شهرک ها معمولا تلفات چندانی به بار نمی آورد اما عملیات انتقام جویانه و پرهزینه ارتش اسرائیل را در پی دارد.
از نقطه نظر اصل هزینه – فایده، موشک پراکنی از نوار غزه به اسرائیل موجه به نظر نمی رسد، اما مشکل این است که مشخص نیست حماس تا چه اندازه استراتژی خود را بر اصل هزینه – فایده استوار کرده است و تا چه اندازه بر اصول ایدئولوژیکی که سنجش عقلانی پیامدهای یک اقدام را در نظر نمی دارد.
از رفتار حماس در بیست سال گذشته چنین برداشت می شود که این گروه در انتخاب بین یک استراتژی واقع گرایانه و یا پایبندی کامل به اصول ایدئولوژیک خود مردد است و از همین رو، تا کنون رفتار یکنواختی نداشته است.
برای نمونه، تصمیم حماس برای شرکت در انتخابات مجلس قانون گذاری فلسطین و پایان دادن به عملیات انتحاری در داخل خاک اسرائیل در پی بالا رفتن هزینه های آن، نوعی از واقع گرایی حماس به شمار می رود.
در مقابل، اصرار حماس بر رد درخواست کمیته چهار جانبه بین المللی و تاکید آن بر ادامه موشک پرانی به شهرک های اسرائیلی به رغم پیامدهای ناگوار آن برای اعضای این گروه و نیز ساکنان نوار غزه، به پای رفتار ایدئولوژیک حماس گذاشته می شود.
با این حال، آن دسته از رفتارهای حماس که رویکردی واقع گرایانه داشته، از جمله شرکت آن در انتخابات مجلس قانون گذاری فلسطین، چندان با استقبال اسرائیل روبرو نشده است.
در واقع، اسرائیل از همان ابتدا دولت تحت رهبری حماس را که پس از پیروزی چشمگیر این گروه در انتخابات شکل گرفت، بر سر دو راهی سختی قرار داد و آن را بین گزینه به رسمیت شناختن صریح اسرائیل و یا روبرو شدن با فشار و تحریم مخیر کرد.
شاید حماس در اندیشه آن بود که به تدریج و به گونه ای که دچار بحران هویت نشود، مواضع خود را در برابر اسرائیل تعدیل کند، اما سرسختی اسرائیل در شناسایی رسمی و فوری آن از طرف حماس و حمایت کمیته چهار جانبه بین المللی از موضع دولت عبری، حماس را به سمت واکنشی سرسختانه سوق داد و این مساله، مقابله اسرائیل با دولت حماس و بازداشت نمایندگان آن در مجلس قانون گذاری فلسطین را به منظور هزینه مند کردن پافشاری حماس بر مواضعش در پی داشت.
در حال حاضر نیز دولت اهود اولمرت نخست وزیر اسرائیل با تحمیل هزینه های سنگین به حماس سعی دارد تا مانع شلیک موشک های قسام به خاک خود شود اما این که این سیاست نتیجه دلخواه را در پی خواهد داشت، مشخص نیست.
با این حال اسرائیل دست خود را برای ادامه فشار بر حماس و ساکنان نوار غزه باز می بیند، زیرا به خطر افتادن امنیت شهرک های اسرائیلی توسط موشک های قسام، دخالت محمود عباس، کشورهای عرب و جامعه بین المللی را برای حمایت از نوار غزه دشوار کرده است.
اسرائیل تهاجم نظامی و محاصره اقتصادی نوار غزه را به عنوان اقدامی دفاعی در مقابل تحرکات حماس و جهاد اسلامی جلوه می دهد و بدین وسیله حتی آن دسته از کشورهایی را که با اقدامات این کشور علیه نوار غزه مخالفند با مشکل روبرو می کند.
این وضع به خصوص آقای عباس و کشورهای میانه رو عرب را در وضعیت بغرنجی قرار می دهد. آنها نه می توانند مانع اقدامات حماس علیه اسرائیل شوند و نه قادرند علیه اقدامات تلافی جویانه اسرائیل موضع قاطع و شدیدی اتخاذ کنند.
به نظر می رسد حماس با حمایت از ادامه حملات موشکی به اسرائیل در صدد است تا از موقعیت بغرنج اعراب میانه رو بهره جوید، بدین صورت که یا آنان را به واکنش تند در مقابل عملیات اسرائیل وادار سازد و بدین طریق مناسبات رو به بهبود اعراب و اسرائیل را مختل کند و یا اینکه آنان را به بی اعتنایی در مقابل درد و رنج حدود یک و نیم میلیون فلسطینی ساکن در نوار غزه متهم سازد.
این سیاست حماس تا کنون تاثیری در عزم اعراب میانه رو از جمله آقای عباس در ادامه مذاکره با اسرائیلی ها نداشته است و به نظر می رسد که آنان قصد ندارند خود را به صورت گروگان تحولات در نوار غزه در آورند.
از این رو، اعتراض اعراب به اقدام های اسرائیل در نوار غزه تاکنون سست و بی رمق بوده است. در واقع اعراب با این نوع موضع گیری می خواهند به حماس تفهیم کنند که اگر نوار غزه با مشکلات بی شماری دست به گریبان است، مسئولیت آن بر عهده حماس است و تا هنگامی که این گروه اعتنایی به خواست کشورهای عرب ندارد، آنها نیز برای کاستن از فشار علیه نوار غزه کاری از دستشان بر نمی آید.
بدین ترتیب، چشم انداز کوتاه مدتی برای خاتمه بحران در نوار غزه دیده نمی شود و بنابراین باید منتظر وخیم تر شدن شرایط این منطقه بود، مگر آن که حماس تصمیمی از نوع شرکت در انتخابات قانون گذاری فلسطین اتخاذ کند.