
سیمون کمبل، که یک خواهر روحانی است، پیامش را از زیرزمین کلیسایش به سالن کنگره حزب آورد
باراک اوباما قول داده به طبقه متوسط آمریکا کمک کند و حداقلی از انصاف را به اقتصاد این کشور بازگرداند. اما آیا او در صورت انتخاب مجدد، قادر به مهار فاصله در حال رشد درآمد فقیر و غنی خواهد بود؟
در زیرزمین کلیسایی در مرکز شهر شارلوت، نزدیک جایی که حزب دموکرات کنگره ملی خود را برگزار کرده بود، حدود ۵۰ زن و مرد از همه گروههای سنی دورهم جمع شدهاند و در مورد اختلاف فزاینده درآمدها در آمریکا و چارههای آن بحث میکنند. خواهر روحانی، سیمون کمبل، که مدیرعامل یک لابی کاتولیک طرفدار عدالت اجتماعی بنام "شبکه" است، میگوید: "ما باید درباره چیزهایی صحبت کنیم که برایمان ارزش و اهمیت دارند، و صلاح ملتمان در آن قرار گرفته است." خواهر کمبل و حامیانش سالهای طولانی تأکید کرده اند که پایان دادن به افزایش شکاف میان فقیر و غنی یک ضرورت ملی و اخلاقی است.
اما امسال افراد بیشتری به این مبارزه پیوستهاند، و در میان آنها برخی از کسانی که برای انتخاب مجدد باراک اوباما تلاش میکنند هم دیده میشوند. با فرارسیدن شب، خواهر کمبل در کنگره حزب روی صحنه آمد و مقابل هزاران نماینده و همچنین بینندگان تلویزیونی نظراتش را بیان کرد.
او گفت: "ما همه وظیفه داریم اقتصادی را بسازیم که در آن والدین شاغل بتوانند برای تأمین هزینههای خانوادهشان درآمد کافی داشته باشند." او همچنین از میت رامنی و پل رایان (منتخب رامنی برای معاونت ریاست جمهوری) به خاطر ترجیح دادن ثروتمندان به طبقه کارگر انتقاد کرد.
کمی بعد الیزابت وارن، نامزد نمایندگی سنا از ایالت ماساچوست، برای کنگره دموکرات پیامی مشابه داشت. او گفت: "طبقه متوسط ما سالهای سال در فشار و مضیقه بوده است. خواسته آنها، همان خواسته من، و البته باراک اوباما است." اما آیا اوباما میتواند در این مبارزه پیروز شود؟
کوچک شدن طبقه متوسط
هر کس که برنده انتخابات ماه نوامبر (آبان ماه ۱۳۹۱) باشد، با واقعیتی سخت روبرو خواهد شد.
تأثیر جنبش ضد والاستریت
معترضان جنبش "والاستریت را اشغال کنید!" حضور بسیار کمرنگی در کنگره حزب دموکرات داشتند. آنها راهپیماییها و جلساتی برگزار کردند، اما نتوانستند به اندازه مسیحیان تبشیری معترض به سقط جنین، که در بیرون سالن کنگره حزب گرد آمده بودند، جلب توجه کنند. حتی ورمین ساپریم (هنرمند آنارشیست آمریکایی) با آن ریش و کلاه چکمهای از آنها موفقتر بودند. ورمین ساپریم در حالی که پیراهنی هم به تن نداشت، در خیابانها پرسه میزد و به نمایندگان کنگره دموکرات وعده میداد که به اولین نفری که به نامزدی او برای ریاست جمهوری رأی دهد، یک دلار خواهد داد.
اما تمرکزی که روی مسأله نابرابری اقتصادی ایجاد شده، نشان میدهد که از منظر سیاسی "والاستریت را اشغال کنید!" در شارلوت حرفهای زیادی برای گفتن دارد. دکتر فرانسوا نیلسن، استاد دانشگاه کارولینای شمالی، میگوید: "این مسأله تا حد زیادی مورد توجه و بررسی بوده است. تا سال پیش چندان در مورد سیاستهای عمومی بحث نمیشد، اما بعد از آنکه "والاستریت را اشغال کنید!" و جنبشهای مشابه آن براه افتادند، موضوع نابرابری در کانون توجهات قرار گرفت."
یک کارشناس سیاستهای اجتماعی بنام تاتیانا مشده، که در دانشگاه برندیس ایالت ماساچوست کار میکند، میگوید: "بر کسی پوشیده نیست که، صرف نظر از هر تعریفی که از طبقه متوسط ارائه شود، این طبقه در حال کوچکتر شدن است. عده افرادی که در طبقه متوسط جای میگیرند در حال کمتر شدن است."
نتیجه یک کار مطالعاتی موسسه پیو، که ماه گذشته منتشر شد، نشان میدهد که ۸۵ درصد کسانی که خود را بخشی از طبقه متوسط میدانند، معتقدند حفظ سبک و سطح زندگی دشوارتر از قبل شده است. ترکیب افزایش هزینههای روزمره با نرخ بالای بیکاری و کاهش ارزش اموال و داراییهای شخصی، از اندازه طبقه متوسط میکاهد و افراد بیشتری را در آستانه عدم امنیت مالی قرار میدهد. دکتر فرانسوا نیلسن، که استاد جامعهشناسی است، میگوید: "نابرابری در توزیع درآمد بیشتر شده است."
نتیجه روندی چند دهساله
این افزایش نتیجه تغییر سیاستهای عمومی نیست، بلکه ریشه آن را باید در عواملی در اقتصاد جست که از قواعد بازار ناشی میشوند. افزایش حقوق مدیران در آمریکا همزمان با حرکت بخش صنعت آمریکا به سوی اقتصادی مبتنی بر فناوری، و کاهش قدرت اتحادیههای کارگری شروع شد. این تغییرات از تعداد مشاغل قرص و محکم و متعلق به طبقه متوسط کاست. آقای نیلسن معتقد است معکوس کردن این روند ممکن است دههها طول بکشد. او میگوید: "این وضعیت از دهه ۱۹۷۰ وجود داشته است. گفتن اینکه یک رییس جمهوری تا چه حد میتواند بر مساله نابرابریها تاثیرگذار باشد، سخت است. اکثر اقتصاددانان و متخصصان علوم اجتماعی که به این موضوع پرداختهاند، معتقدند که ریشه این مساله به گذشته دور برمیگردد، و اصلاح جدی آن مستلزم تغییرات عمده در قوانین و سازماندهی اجتماعی گسترده است."

معترضان جنبش والاستریت به بازگشتن موضوع نابرابری درآمدها به بحثهایی که در سطح کشور مطرح میشود کمک کرده اند
برای ایجاد تغییر واقعی، کارشناسان توصیههای مختلفی میکنند: از بهتر کردن وضعیت آموزش تا گذاشتن سقف برای دستمزد مدیران، آموزشهای مالی و پرداخت سوبسید به طبقه کارگر، سرمایهگذاری در زیرساختهای شهری و کاهش بارداری دختران نوجوان. به عبارت دیگر، راه حلهای دهان پرکن و خیالی زیادی مطرح میشود، اما جواب مشخصی به مساله داده نمیشود.
گامی بزرگ
اما این بدان معنا نیست که رییس جمهوری هیچ قدرتی ندارد.
خانم مشده میگوید: "وضعیت را نمیتوان با یک حرکت اصلاح کرد، اما میشود ظرف چهار سال عرصه را برای بسیاری اقدامات مفید آماده کرد." او قانون خدمات درمانی اوباما و دیگر برنامههای اعطای مستمری به شهروندان را ضامنی برای جلوگیری از ورشکستگی بسیاری از شهروندان میداند، و میگوید: "نبود پوشش خدمات درمانی و بیماریهای ناگهانی یکی از دلایل اصلی خراب شدن وضعیت اقتصادی است. این قوانین گامی بزرگ در جهت ایجاد امنیت اقتصادی در آمریکا است."
آستن گولزبی، اقتصاددان و عضو سابق شورای مشاوران اقتصادی رئیس جمهوری، به بیبیسی گفت که نظام مالیاتی موجود نابرابری موجود ناشی از نیروهای بازار را تشدید میکند. رییس جمهوری به نوبه خود قول داده، در صورت انتخاب مجدد، برنامههای اعطای مستمری و وامهای دانشجویی را قطع نکند. او همچنین قصد دارد معافیتهای مالیاتی که در دوران ریاست جمهوری جورج بوش اعمال شده بود را تمدید نکند. این اقدام در عمل به بیشتر شدن مالیات کسانی که سالانه بیش از ۲۵۰ هزار دلار درآمد دارند منجر میشود. مساله این است که، حتی با در نظر گرفتن تغییرات پیشنهادی در قوانین مالیاتی، آیا آمریکا قادر به حفظ میزان فعلی مستمریها هست یا خیر؟
استقبال یا سرزنش؟
میت رامنی و زوج انتخاباتیاش، پل رایان، مساله توان دولت در پرداخت این مبالغ را مطرح کردهاند و قول دادهاند در صورت انتخاب، هم برنامههای پرداخت مستمری و هم مالیاتها را کم کنند. سالهای سال این استدلال که آمریکاییان سختکوش نباید جور کسانی را که از بد روزگار در وضع بدی هستند بکشند، طرفداران زیادی داشته است. اما حالا رایدهندگان بیشتری خود بیکار و بداقبال شدهاند، و باید دید آیا به پیشواز اوباما میروند، یا او را به خاطر گرفتاریهایشان سرزنش میکنند.
رزماری ترسپ، خواهر روحانی و از مدیران یک سازمان خیریه مذهبی، میگوید: "طبقه متوسط بیش از گذشته در رنج است. آنها مرتب بستگان و دوستانشان را میبینند که سخت تلاش میکنند، اما شغلی پیدا نمیکنند."





















