غفلت اقلیمی در برنامه اردکانیان

تسنیم

منبع تصویر، TASNIM

    • نویسنده, ناصر کرمی
    • شغل, دانشگاه ترونهایم نروژ - اقلیم‌شناس

رضا اردکانیان، که به عنوان گزینه وزارت نیرو معرفی شده و قرار است یکشنبه آینده در مجلس شورای اسلامی برای کسب رأی اعتماد بکوشد، جزوه‌ای تحت عنوان برنامه پیشنهادی منتشر کرده و در آن به طور مفصل راهکارهایی برای مدیریت بهینه وزارت نیرو در چهار حوزه آب، برق، منابع انسانی و منابع مالی ارائه شده است.

به توجه به واکنش‌های گسترده شماری از طرفداران محیط زیست به انتخاب اردکانیان و نیز آنچه که موجب شده بود سلف اردکانیان، یعنی منصور بی‌طرف نتواند از مجلس رأی اعتماد بگیرد، برنامه مذکور می‌تواند مورد تأمل جدی‌تری باشد.

البته این انگاره وجود دارد که اینگونه برنامه‌ها در آستانه هر انتخابات یا انتصابات بیشتر از آنکه واقعا یک نوع میثاق عمل باشند بخشی از فرآیند تبلیغات هستند. به این معنا که تضمینی نیست واقعا اجرا شوند و از سوی دیگر لزوما تناسبی با دیدگاه و رویکرد پیشنهاد دهنده ندارند و بیشتر مطابق با پسند و توقع فضای رسانه‌ها تدوین و منتشر می‌شوند. حتی این ذهنیت وجود دارد که این برنامه‌ها همچون اقلام تبلیغاتی و توسط نویسندگان حرفه‌ای نوشته می‌شوند.

اما برنامه پیشنهادی اردکانیان چه واقعا زیر نظر خود او نوشته شده باشد چه کسانی دیگر آن را نوشته باشند، تأیید و انتشار آن توسط گزینه وزارت نیرو می‌تواند نمایه‌ای از ذهنیت و دانش عمومی دو حوزه آب و انرژی به شمار آید.

برنامه پیشنهادی اردکانیان چنانکه گفته شد حوزه‌های متنوعی را در بر می‌گیرد، اما در این نوشته فقط قصد بر این است که بنیاد نگره اقلیمی مترتب بر سیاست‌های پیشنهادی آب مورد نقد قرار گیرد.

نکته این است که به نظر می‌رسد آقای اردکانیان (اگر فرض کنیم برنامه پیشنهادی را دست‌کم یک بار خوانده و برای انتشار تأیید کرده‌اند) ذهنیت روزآمد و دقیقی در باره مفهوم تغییر اقلیم و خشکیدگی ایران ندارند. چند باری البته در این جزوه به موضوع تغییر اقلیم و کاهش بارش‌های جوی اشاره شده، اما هم آماری که ارائه شده و هم نتیجه گیری‌های مرتبط نشان می‌دهد که اساسا تغییر اقلیم برای آقای اردکانیان موضوعی جدی نیست.

خشکسالی

منبع تصویر، Getty Images

در این جزوه می‌خوانیم که "متوسط بارندگی درازمدت سالانه کشور حدود ۲۴۳.۳ میلی‌متر (کمتر از یک سوم میانگین بارش جهانی( است". البته همچنین اشاره شده است که "میانگین بارش‌ها به طور متوسط در دوره ۳۱ ساله، ۲۵۵ میلی‌متر و ۱۷ ساله ۲۱۹ میلی‌متر و نیز ۹ ساله اخیر ۲۰۷ میلی‌متر" است.

همچنین اشاره شده که "میزان آب تجدید شونده کشور از متوسط درازمدت ۱۳۰ میلیارد مترمکعب به ۱۱۶ میلیارد مترمکعب" رسیده است.

اما ابعاد واقعی تغییر اقلیم در ایران چیست؟ در دو سال گذشته نتایج ده‌ها تحقیق در معتبرترین مجلات علمی جهان در باره روندهای اقلیمی خاورمیانه منتشر شده است. برای مثال می‌توان به مقالات المعمری و همکاران (، کوک و همکاران، هوانگ و همکاران، جعفری و همکاران و للیولد و همکران اشاره کرد. مقالاتی که تماما در یک سال گذشته منتشر شده‌اند. خلاصه این مقالات این است که اثر و شدت گرمایش جهانی در خاورمیانه نزدیک به دو برابر متوسط جهانی است و از این نظر با افزایش تبخیر و تعرق بالقوه انتظار می‌رود منابع آب این کشورها به شدت تقلیل برود و این منطقه حتی با متوسط افزایش دمای تا ۳ درجه در نیمه قرن بیست و یکم مواجه شود و البته میزان بارش نیز دست کم بیست درصد کاهش یابد.

نکته این است که این تغییرات می‌تواند لزوما آنتروپوژنیک نباشد و البته حتی با مهار گرمایش جهانی هم لزوما همه اثرات آن برگشت‌پذیر نیست. قبلا هم گفته شده که متوسط بارش ۲۴۰ میلی‌متری در ایران حالا دیگر افسانه‌ای قدیمی است و اکنون میزان متوسط بارش در ایران به حدود ۲۰۰ میلی‌متر رسیده است. نکته بزرگتر اما این است که این مقدار باز هم کاهش خواهد یافت.

زن ایرانی

منبع تصویر، Getty Images

میزان آب تجدیدپذیر موجود ایران نیز در یک سال گذشته حتی توسط وزیر سابق نیرو، آقای چیت چیان کمتر از ۱۰۰ میلیارد مترمکعب اعلام شده است. شاید اشتباه تنظیم‌کنندگان برنامه پیشنهادی اردکانیان این باشد که متوسط صد ساله بارش در ایران را مبنا قرار داده و طبق همان هم روندسازی کرده‌اند. در حالی که اقلیم شناسان می‌گویند که با تشدید اثر گرمایش جهانی اصطلاحا دیگر اقلیم گذشته چراغ راه آینده نیست و اتفاقا آمارهای بلندمدت‌تر ممکن است ما را گول بزند و بهتر است به روندهای سی سال اخیر برای پیش‌بینی آینده توجه کنیم و نه روندهای صد سال گذشته که متعلق به دوران سپری شده یک نرمال منقرض هستند.

ما وارد دوران پساخشکیدگی شده‌ایم. نه فقط سیاست‌های حوزه آب و انرژی، بلکه حتی اهداف و سیاستگذاری‌های کلان اقتصادی و اجتماعی ما باید هم اکنون در راستای این نرمال نو باشد. اما متاسفانه آنچه که در برنامه نامزد وزارت نیرو می‌بینیم حکایت از دهنیتی پیشاخشکیدگی و منسوخ در باره منابع آب ایران دارد.

خطر این است که در ذهنیت پیشاخشکیدگی بحران خشکیدگی تقلیل به برخی ناکارآمدی‌های محدود مدیریتی داده می‌شود. البته که ناکارآمدی‌ها اسفناکند و تأثیر آنها در تشدید وضعیت کنونی غیر قابل انکار. اما مسئله واقعا بزرگتر و پیچیده‌تر است. تقلیل ماجرا به سیاست‌های مدیریتی در حوزه آب حداکثر می‌تواند به صورت محلی و محدود به کنترل برخی آثار اقتصادی بحران آب کمک کند، اما هرگز مانع از خشکیدن گستره ایران نخواهد شد. این بازی بسیار بزرگتر از آن است که غالب دست اندرکاران حوزه مدیریت محیطی در ایران می‌پندارند.