جيمز رينولدز خبرنگار بی بی سی در بيت المقدس

سر اسقف کليسای ارتدکس تحت فشار قرار گرفته تا استعفا دهد

دعوا بر سر يک هتل فرسوده متعلق به فلسطينيان واقع در محله اعراب مسيحی در بيت المقدس است.

اين هتل در زمينی قرار گرفته که متعلق به کليسای ارتدوکس يونان، يکی از بزرگترين مالکان خصوصی در منطقه است. هتل امپريال را ابووليد دجانی اداره می کند.

چند روز قبل از يک روزنامه اسرائيلی به او تلفن شد و او اطلاع يافت که زمين هتل او به يک سرمايه گذار ناشناس اسرائيلی فروخته شده است.

خشم فلسطينی ها

از نگاه فلسطينی ها فروش قطعه زمينی از خاک اسرائيل به معنی از دست دادن بخشی از پايتخت آينده آنهاست.

آقای دجانی گفت: "نخستين چيزی که به ذهن من رسيد اين است که بيت المقدس مورد تجاوز قرار گرفته، و تجاوز جنايت محسوب می شود."

در اعتراض به فروش هتل تظاهرات خشم آميزی برپا شده است

فلسطينی ها نيز واکنش خشم آميزی نسبت به اين موضوع نشان داده اند.

جمعيتی از فلسطينی ها در مقابل کليسای قيامت در اعتراض به فروش زمين هتل دست به تظاهرات زدند.

اکنون کليسای ارتدوکس يونان سعی دارد جنجال را به نحوی حل کند.

برای شخصی که معامله فروش را انجام داده حکم بازداشت صادر شده اما او مخفی شده است.

سراسقف کليسای ارتدوکس يونان که ايرينيوس اول نام دارد تحت فشار است که استعفا دهد.

او تاکيد می کند معامله ای که انجام گرفته معتبر نيست، اما دادگاه بايد در اين مورد نظر دهد.

موضوع فروش هتل امپريال و ساختمانهای ديگر به اسرائيلی ها، برای حزب اسرائيلی ملی گرای "ميهن" خبری خوش است.

اين حزب سالهاست که خانواده های يهودی را به ناحيه عرب نشين شرق بيت المقدس انتقال می دهد.

آنها يک هدف ساده دارند و آن اينکه اسرائيلی ها در بخشهای اصلی بيت المقدس شرقی به اندازه کافی ساختمان در اختيار داشته باشند تا اسرائيل بتواند اين شهر را برای هميشه در اختيار خود بگيرند.

اوری بانک، از اعضای حزب ميهن، می گويد: "با در اختيار گرفتن اينها [ساختمانها] از دست فلسطينی ها، درواقع ما به آنها می گوييم که نمی توانند تا ابد پايگاههای اصلی را در اختيار خود نگه دارند."

او اضافه می کند: "ما اين ساختمانها را از دست آنها می گيريم. مثل بازی شطرنج است. خريد و فروش املاک شتاب زيادی گرفته و فکر می کنيد کی بيشتر نصيبش شود؟ فلسطينی ها يا يهوديان؟"

هيچکس نمی داند که ماجرای فروش هتل امپريال به کجا خواهد کشيد. قطعا وقتی فروشنده ناپديد شده و خريدار هم چيزی نمی گويد قضاوت دشوار است.

صبر با نوميدی

ابووليد دجانی در انتظار است تا بداند آيا از اين هتل اخراج خواهد شد يا معامله فروش هتل باطل می شود.

او در حال حاضر در دفتر خود در کنار سالن انتظار هتل می نشيند و هر کس را که وارد هتل می شود می بيند.

از او می پرسم: "اگر روزی صاحبان جديد هتل وارد شوند و بگويند خيلی متشکريم اما وقت آن است که اينجا را ترک کنی، چکار خواهی کرد؟"

چشمانش پر از اشک می شود و می گويد: "تنها چيزی که خواهم گفت اين است 'مگر از روی جسد من رد شويد'، همين".