http://www.bbcpersian.com

17:29 گرينويچ - پنج شنبه 21 دسامبر 2006 - 30 آذر 1385

احمد زيدآبادی
کارشناس مسايل سياسی ايران و خاورميانه

انتخابات ايران و نقش جمعيت خاموش شهرهای بزرگ

با آنکه شمارش آراء در انتخابات مجلس خبرگان و شوراهای شهر و روستا در ايران پايان يافته است، اما ستاد انتخابات وزارت کشور ايران تاکنون ميزان مشارکت مردم در هر حوزه را به صورت تفکيکی اعلام نکرده است.

آنچه ظاهرا از نظر مسئولان برگزاری انتخابات در درجه نخست اهميت قرار دارد، نرخ مشارکت کلی در انتخابات مجلس خبرگان است که به طور مکرر رقم ۶۰ درصد واجدان شرايط برای آن ذکر می شود.

اين رقم اما به اعتقاد اغلب کارشناسان گويای علاقه عمومی مردم به شرکت در انتخابات مجلس خبرگان نيست، زيرا تجميع انتخابات خبرگان با انتخابات شوراها سبب شد که برای هر فرد خواهان مشارکت در انتخابات شوراها، يک برگ رای مربوط به انتخابات مجلس خبرگان هم صادرشود.

بنابراين تصور می شود که حجم قابل توجهی از آرای ريخته شده به صندوق های رای مربوط به مجلس خبرگان باطله باشد و اين نکته ای است که مسئولان برگزاری انتخابات بدون ذکر عدد و رقم به آن اشاره کرده اند، اما آن را به بی نظمی های ناشی از برگزاری همزمان دو انتخابات و -در برخی حوزه ها سه انتخابات- نسبت داده اند.

توده های خاموش در شهرهای بزرگ

اين در حالی است که آمارهای ارائه شده در مورد ميزان مشارکت مردم در انتخابات شوراها در شهرهای بزرگ، نشان دهنده اين است که در اين شهرها نرخ مشارکت از حدود سی درصد واجدان شرايط فراتر نرفته است.

هرچند که وزارت کشور به عنوان مسئول برگزاری انتخابات تا کنون از درصد مشارکت شهرهای بزرگ در انتخابات سخنی نگفته است، اما برای نمونه رای ريخته شده به صندوق های مربوط به انتخابات شوراها در شهر تهران، بيش از ميزان مشارکت در انتخابات مجلس هفتم که حدود سی درصد برآورد شد، نيست و به نظر می رسد که ميزان مشارکت در انتخابات خبرگان در تهران نيز به مراتب کمتر از اين مقدار باشد.

نتيجه ای که از اين موضوع می توان گرفت اين است که جناح های سياسی دخيل در انتخابات اخير اين بار هم نتوانستند توده شهری خاموشی را که به دلايل گوناگون از صندوق های رای قهر کرده اند، به طور گسترده به پای صندوق های رای بکشانند و ظاهرا فقط لايه نازکی از اين جمعيت خاموش و بعضا ناراضی، متقاعد به حضور در پای صندوق های رای شد.

تاثير يک لايه نازک

همين لايه نازک هم اما تاثير خودرا بر انتخابات شورای شهر تهران گذاشت، به گونه ای که در اين دور از انتخابات، به خلاف دور پيش، چهار تن از نامزدهای جناح اصلاح طلب توانستند به شورای شهر تهران راه يابند.

به نظر می رسد که اگر نرخ مشارکت در تهران بالاتر می رفت، جناح اصلاح طلب می توانست توفيق بيشتری برای پيروزی داشته باشد، اما ظاهرا متقاعد کردن جمعيت ناراضی شهرهای بزرگ برای شرکت در انتخابات، به معضلی اساسی برای اصلاح طلبان تبديل شده است.

واقعيت اين است که بسياری از مردمی که در طول دوران مشهور به اصلاحات حضوری چشمگير در انتخابات داشتند، نسبت به تاثيرگذاری رای خود بر سرنوشت کشور نا اميد شده اند و علاقه ای برای مشارکت در رقابت انتخاباتی بين اصلاح طلبان و محافظه کاران ندارند.

تاکتيک "ايجاد ترس"

تنها تاکتيک اصلاح طلبان برای کشاندن جمعيت خاموش شهری به پای صندوق های رای، تاکيد بر عواقب منفی پيروزی جناح تندرو محافظه کاران بوده است، اما به نظر می رسد اين تاکتيک جز بر قشر محدودی از جامعه، تاثيری فراگير نداشته است.

شکاف بين جناح های محافظه کار از يک سو وعدم ارائه برنامه ای مشخص و چشم اندازی روشن از سوی اصلاح طلبان در صورت موفقيتشان در انتخابات، سبب شده است که تاکتيک "ايجاد ترس" کارايی خود را تا اندازه زيادی برای اصلاح طلبان از دست بدهد و اکثر واجدان شرايط رای دادن را در روز انتخابات در شهرهای بزرگ، در خانه نگهدارد.

با اين همه، جمعيت ناراضی و خاموش شهرهای بزرگ، نيروی سياسی مهم و بالقوه ای است که اصلاح طلبان با شفاف کردن برنامه ها و استراتژی خود می توانند بخشی از آنها را در دوره های بعد به نفع خود بسيج کنند.

البته اين مساله در گرو آزاد و عادلانه بودن انتخابات و ظرفيت نظام سياسی برای پذيرش تغيير از طرق صندوق های رای خواهد بود.

در صورت فقدان اين دو مساله، نيروهای سياسی درون نظام، شانسی برای جلب مشارکت اين قشر گسترده که تعلقات طبقاتی يکسانی هم ندارند، نخواهند داشت.