شما در حال مشاهده نسخه متنی وبسایت بیبیسی هستید که از داده کمتری استفاده میکند. نسخه اصلی وبسایت را که شامل تمام تصاویر و ویدیوهاست، مشاهده کنید.
بازگشت به وبسایت یا نسخه اصلی
اطلاعات بیشتر درباره نسخه لایت که برای مصرف کمتر حجم دادههاست
روی خط مراکش؛ چالش مذاکرات اقلیمی با هفت پرسش اساسی
- نویسنده, ناصر کرمی
- شغل, دانشگاه ترونهایم نروژ - اقلیمشناس
کنفرانس تغییرات اقلیمی مراکش که از هفتم نوامبر در سطح کارشناسی آغاز شده بود از امروز وارد مذاکرات در سطح وزیران و بالاترین مقامات زیستمحیطی ۲۰۰ کشور جهان شد که توافقنامه پاریس را امضا کردهاند.
مقرر است که تا جمعه همین هفته یعنی هجدهم نوامبر در این اجلاس چارچوب اجرایی توافقنامه مذکور تعیین و تصویب شود.
برخوردها با توافقنامه پاریس دوگانه بود: غالب نهادهای سیاسی و اقتصادی آن را گامی بلند رو به جلو توصیف کردند در حالی که مقامات و نهادهای زیستمحیطی نظری متفاوت داشته و بعضا حتی آنچه را که سند نهایی اجلاس پاریس نامیده شده بود بسیار ناامید کننده دانستند. آیا در فرصت باقی مانده تا پایان اجلاس مراکش زمینه دستیابی به یک چارچوب اجرایی جامع برای مهار گرمایش زمین وجود دارد؟ در حال حاضر عمده واکنشها در این باره خوشبینانه است. دست کم اینکه نسبت به اجلاس پاریس اکنون تصور عمومی در باره یک برنامه اجرایی قابل اجرا شفافتر است. با این همه، میتوان گفت که این هفت پرسش همچنان رودرروی مذاکره کنندگان قرار دارد و شاید موضوع مهمترین چالشها در مذاکرات مراکش باشد.
۲ یا ۳.۵ درجه سانتی گراد؟
وقتی که ما از توافقنامه پاریس حرف میزنیم، به واقع داریم در باره دو توافق متفاوت حرف میزنیم. در بیانیه پایانی که موضوع بیشترین بحثهای سیاسی بوده است، اعلام شده که هدف نهایی، مهار گرمایش جهانی تا حداکثر دو درجه بیشتر از دوران آغاز انقلاب صنعتی است. اما اگر مجموع طرحها و برنامههای اجرایی مورد اشاره در توافقنامه پاریس را جمع بزنیم به افزایش گرمایش جهانی تا ۳.۵ درجه میرسیم. یعنی اگر فرض کنیم توافق پاریس تمام و کمال و بدون ذرهای کم و کاست اجرا شود باز هم کره زمین تا ۳.۵ درجه گرم تر میشود. وقتی گفته میشود که در مراکش قرار است توافق پاریس اجرایی شود بسیار مهم است بدانیم که کدام توافق؟ ۲ یا ۳.۵ درجه افزایش متوسط دمای زمین تا پایان قرن؟ قابل توجه اینکه تا هم اکنون نیز حدود یک درجه از این افزایش رخ داده است. هفتادوپنج صدم درجه در عرضهای بالا، نزدیک به ۲ درجه در نوار جنب حاره (عمدتا خاورمیانه و شمال آفریقا) و به طور متوسط یک درجه در سراسر کره زمین.
کدام ضمانت؟
هنوز ضمانت اجرایی مشخص نیست. اگر کشورهایی نتوانند به توافق مراکش تن بدهند یا در نیمه راه برخی از تعهدات را فروبگذارند چگونه جریمه و ناچار به بازگشت به چارچوب مذکور خواهند شد؟ البته نکاتی در این باره ذکر شده است. مثل برخی تحریمهای اقتصادی یا فنی. اما این تحریمها فنی هستند و به نظر نمیرسد که بتوان در شرایط حاضر پشتوانه قوی حقوقی یا سیاسی برای اجرای آنها برقرار کرد.
آیا چین و هند کاهش رشد را میپذیرند؟
هنوز هیچکس ادعا نکرده که با روشهای صرفا تکنولوژیک و بدون آثار اقتصادی میتوان دو غول چین و هند را به سمت یک توسعه ناآلاینده پیش راند. و در آینده نزدیک بیشترین سهم از گرمایش جهانی ناشی از این دو کشور خواهد بود. سهمی که به صورت فزاینده گسترش خواهد یافت. نه اعتبار مالی کافی برای مجاب کردن چین و هند برای چشم فروپوشیدن از برخی طرحهای رشد اقتصادیشان وجود دارد و نه تحول تکنولوژیکی قابل تصور است که در آینده نزدیک بتواند پا به پای رشد این دو کشور میزان انتشار دی اکسید کربن توسط آنها را کاهش دهد. چین و هند البته با آغوش باز از توافقنامه پاریس استقبال کردند. چون این دو کشور وارد کننده سوختهای فسیلی هستند و تلاش جهان برای توسعه منابع انرژی غیر فسیلی البته به نفع آنهاست. اما نه آنقدر که باعث شود از رشد دو رقمی سالهای اخیرشان دست بکشند. در مراکش شاید چالش پنهان بین چین و هند و هر نوع توافق جامع اقلیمی سرانجام سر باز کند.
چه کسی ۱۰۰ میلیارددلار را میپردازد؟
اجرای کامل توافقات پاریس نیازمند ۱۰۰ میلیارد دلار بودجه است. صد میلیاردی که قرار است عمدتا از سوی کشورهای صنعتی در اختیار کشورهای در حال توسعه (به ویژه چین و هند و اندونزی و پاکستان) قرار بگیرد تا آنها توان لازم برای حذف سوختهای فسیلی و توسعه انرژیهای پاک را داشته باشند. اما آنچه که رسما تاکنون کشورهایی مثل آمریکا و بریتانیا و آلمان در این باره تعهد کردهاند بسیار کمتر از این مقدار است.
با کدام زمانبندی؟
یکی از بزرگترین ایرادها به توافقنامه پاریس عدم برخورداری آن از یک برنامه زمانبندی دقیق و مشخص است. هنوز معلوم نیست دقیقا طبق کدام برنامه زمانبندی قرار است انواع سوختهای فسیلی حذف شده و سرانجام بشر به آنجا برسد که در سال ۲۱۰۰ عمدتا از انرژیهای پاک استفاده کند. بدبینها و شکاکان میگفتند که توافق پاریس برنامه زمانبندی مشخصی ندارد چون بیشتر یک بیانیه سیاسی است و تنظیم کنندگان این توافقنامه خود میدانستهاند که هم اکنون زمینه تدوین چنین برنامهای وجود ندارد. به هر حال بدون زمانبندی مشخص، آنچه که باقی میماند باز یک بیانیه خواهد بود و نه یک برنامه.
آمریکا و نظام سرمایه داری چه واکنشی خواهند داشت؟
سوخت فسیلی انرژی و محرک نظام سرمایه داری است. همین امسال که اینهمه هیاهو در باره مصائب گرمایش جهانی بوده، باز هم سرمایه گذاری برای توسعه منابع جدیبد نفتی صدها برابر بیشتر از سرمایه گذاری برای توسعه انرژیهای پاک بوده است. در آمریکا انتخاب ترامپ خود چالش جدیدی ایجاد کرده چون او مکررا گفته است که اعتقادی به برنامههای مهار گرمایش زمین ندارد. به هر رو شاید مهمترین دلیلی که بدبینترین طرفداران محیط زیست در باره توافقنامههای جهانی برای کنترل گرمایش زمین ذکر میکنند همین است که عجالتا نفع نظام سرمایه داری تداوم استفاده از سوختهای فسیلی است و تا این نفع ادامه دارد دشوار است که تغییری جدی رخ دهد.
سرنوشت برباد روندهها چه میشود؟
یک نکته مهم این است که غالبا مسئله گرمایش زمین به شماری نکات تکنیکی فروکاسته میشود که با سرمایه گذاری مناسب اقتصادی قابل حل هستند. اما باید توجه کرد که اگر فرض کنیم که توافق پاریس مو به مو اجرا شود (البته که چنین فرضی محال است) باز هم گسترههای وسیعی از کره زمین به واسطه گرمایش جهانی نابود خواهند شد. یعنی در هر حال نقاطی وجود خواهند داشت که نه اثر گرمایش جهانی و تغییر اقلیم بر آنها قابل مهار است و نه میتوانند خود را با این اثرات منطبق کنند. هرگز شفاف توضیح داده نمیشود که این سرزمین های نگونبخت چه مساحتی از کره زمین را در بر میگیرند و شامل چه مقدار جمعیت هستند. واقعیت این است که انتشار اطلاعات در باره اثرات واقعی تغییر اقلیم چندان دموکراتیک نیست و همچنانکه ذکر شد عمدتا این تمایل وجود دارد که موضوع به پروژههای تکنیکی تقلیل داده شود. یک جوک در اینباره این است که IPCC (پانل بین دولتی تغییر اقلیم) در گزارشهای سالانهاش تلاش میکند که آمریکا و چین و هند یعنی سه مقصر اصلی از موضوع نترسند و میز مذاکره را ترک نکنند. اما به هر حال این واقعیتی مسلم است که توافق پاریس برای مهار گرمایش زمین توافقی ناقص بود اما هنوز هیچ تضمینی برای اجرای همین توافق ناقص هم وجود ندارد.