کتابخوان؛ نسل پنجم در کوچه پس کوچههای تهران قبل از انقلاب

منبع تصویر، Getty Images
- نویسنده, مجید پاکزاد
- شغل, روزنامهنگار
در دستهبندیهای نسلی داستاننویسان ایران، اگر نسل چهارم داستاننویسانی بودند که همگام با داستاننویسی، روزنامهنگاری ادبی را نیز در نیمه دوم دهه هفتاد رونق دوباره بخشیدند، نسل پنجم داستاننویسانی بودند که دستکم برخی چهرههای شاخص آنها از گذر روزنامهنگاری ادبی به خانه داستاننویسی رسیدند و در آن مقیم شدند.
فقدان پایگاههای ریشهدار و در عین حال پایدار نقد ادبی اغلب باعث شده کسانی که مینویسند همانهایی باشند که نقد میکنند و برعکس. اما آسیبهایی که در این میان به خلاقیت در نویسندگی، به خصوص در عرصه زبان وارد میشد، سبب شد تا نویسندگانی که دل در گرو داستان داشتند به مرور تمرکز و توان خود را بر معشوق اصلی خود یعنی داستان بگذارند.
نتیجه آن که از میان متولدان اواخر دهه پنجاه و اوائل دهه شصت نیز به تدریج نویسندگانی برآمد که حالا دیگر میتوان برخی از آنها را داستاننویسانی نسبتا موفق نامید.
نویسندگانی که به نظر میرسد در عین حال که از آسیبهای زبانی روزنامهنگاری در کتابهایشان خبر چندانی نیست، آن بخش از تجربههای شخصی را که در وسعت نگاه و نظرگاه یک روزنامهنگار میتوان یافت، در آثارشان به خدمت گرفتهاند. هرچند، آنچه به داستان اعتبار بیشتر میبخشد، بیش از زبان و وسعت نظرگاه، ژرفای نگاه داستاننویس و بازتاب تجربه زیست ذهنی او در انواع قصهها و ماجراهاست.

از مجموعه کتابخوان بخوانید:

پیشخان
باغ رویان

منبع تصویر، salesspublication
جواد ماهزاده از داستاننویسان نسل پنجم است و رمان «باغ رویان» با در نظر گرفتن دو رمانی که برای رده سنی نوجوان نوشته است، پنجمین رمان اوست که شاید برخلاف دو رمان بزرگسال دیگر او یعنی «خنده را از من بگیر» و «لالمونی» بتواند جای پای او را در میان نویسندگان همنسل خود محکمتر کند، البته به دلایل بیرونمتنی.
ماهزاده اولین رمانش را در سال ۱۳۸۴ نوشت که اجازه چاپ پیدا نکرد. در سال ۱۳۸۷ رمان «خنده را از من بگیر» را با موضوع حاشیههای شهری جنگ ایران و عراق در نشر هیلا منتشر کرد اما التهابات پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ و به خصوص بازداشت و زندانی شدن خود او مانع دیده شدن این کتاب شد.
پس از خروج از زندان، او رمان «لالمونی» را برای انتشار به نشر افق سپرد، اما این کتاب نیز که داستان نوجوانی لال و فقیر را روایت میکرد که به قصد شفایافتن به امامزادهای فرستاده میشود، موفق به دریافت مجوز از وزارت ارشاد نشد.
این بار ماهزاده آن را به نشر تاک در افغانستان سپرد. نشر تاک از معتبرترین انتشاراتیهای افغانستان است که چاپ آثار نویسندگانی چون آصف سلطانزاده و عتیق رحیمی را هم میتوان در کارنامهاش دید، اما دشواری توزیع داخلی کتابهایی که خارج از ایران چاپ شده باشد، باعث شد این اثر نیز آنچنان که باید آشنای اهل ادبیات نشود.
اکنون به نظر میرسد طلسم جواد ماهزاده با انتشار رمان «باغ رویان» شکسته شده باشد. رمانی ۴۳۷ صفحهای درباره یک زندانی سیاسی محکوم به اعدام به نام مهرداد در دوران پهلوی که خواهرش نیز زندانی است و برادری هم دارد که ساواک در پی اوست.
ساواک مهرداد را در وضعیت انسانی تکاندهندهای قرار میدهد: آزادی خواهرش مشروط است به همکاری مهرداد با ساواک در پیدا کردن و گیر انداختن برادرش. گرهی بزرگ که با ورود مهرداد پس از پانزده سال به کوچه و خیابان شهر، بزرگتر و پیچیدهتر هم میشود.
با این حال همه داستان درباره مهرداد نیست، شخصیت اصلی دیگر این رمان که خواننده به مرور آن را از دل خیالات و خاطرات مهرداد کشف میکند، خود شهر تهران است. به طور دقیقتر، همراهی خواننده با مهرداد و ماجراهایی که از سر میگذراند، به ترسیم روایتی داستانی از تحولات اجتماعی تهران به خصوص در سالهای منتهی به انقلاب نیز میانجامد.
به همین دلیل شاید بتوان گفت رمان «باغ رویان» کتاب آسانخوان یا حداقل سریعخوانی نیست. با این حال نثر نویسنده، هم در صحنهها و هم در گفتوگوها همچون خط اصلی ماجرا آنقدر پرکشش و پرپیچوتاب است که باعث میشود به سادگی نتوان آن را کنار گذاشت. رمان «باغ رویان» جواد ماهزاده را نشر ثالث کمتر از یک سال پیش منتشر کرده است.
تهرانیها

منبع تصویر، nashr-e-markaz
امیرحسین خورشیدفر یکی دیگر از روزنامهنگارداستاننویسان نسل پنجم است که با مجموعه داستان «زندگی مطابق خواسته تو پیش میرود» در سال ۱۳۸۵ توجه اهالی ادبیات را به خود جلب کرد، به حدی که جوایز گام اول، روزی روزگاری، مهرگان و گلشیری در آن زمان به خاطر همین کتاب به او رسید.
اما این موفقیت چشمگیر باعث تلاش بیشتر نویسنده برای تألیف آثار دیگری نشد. هوشنگ گلشیری معتقد بود جوانمرگی ادبی از عارضههای تاریخ داستاننویسی ایران است و نویسندگان اغلب بعد از انتشار یک اثر چشمگیر دیگر نمیتوانند به دلایل گوناگون کتاب مهم دیگری بنویسند، اما امیرحسین خورشیدفر ظاهرا با کنار کشیدن از این حوزه به مدت یازده سال و بازگشت به روزنامهنگاری ادبی، اساسا از دایره قضاوت شدن بر پایه این موضوع بیرون قرار گرفت تا سال گذشته که تقریبا همزمان دو اثر داستانی دیگر او را نشر مرکز به بازار کتاب فرستاد: «شرطبندی روی اسب مسابقه» که بخش عمده آن گزیدهای است از داستانهای سریالی و قدیمی او در روزنامه اعتماد و رمان «تهرانیها» که اولین رمان اوست.
«تهرانیها» رمانی ۴۵۰ صفحهای است که برخلاف نامش میل چندانی به قرارگرفتن در ردیف داستانهای مشهور به «رمان شهری» ندارد و بیشتر روایتی است موازی از ماجراهای مجموعهای از شخصیتهای متنوع و اغلب پای در بند هنر (یک نقاش روشنفکر، سرپرست یک گروه راک قبل از انقلاب، یک انیماتور که به ایران بازگشته و یک نویسنده تازهکار) در فضاها و زمانهایی بسیار متنوع از تهران و دیگر شهرهای ایران و اروپا و از سال ۱۳۴۰ تا سال ۱۳۷۵ با مضمونی انتقادی در باب اقتصاد سیاسی و صنعت فرهنگ.
به چاپ سوم رسیدن این رمان حجیم و سنگین در مدت زمانی تقریبا کوتاه از اقبال نسبی مخاطب جدی حکایت دارد. به خصوص که انباشت ذهنی نویسنده در موضوعات گوناگون و اغلب تخصصی که در جای جای رمان سرریز شده، باعث میشود این دسته از مخاطبان با ساختار شبکهای این رمان راحتتر کنار بیایند. توصیه کردن این کتاب به هرگونه مخاطبی کار سادهای نیست، اما کسانی که به موضوع «جایگاه هنر در صنعت فرهنگ» علاقهمندند، در این رمان با هنر در نقش یک شخصیت مفهومی مواجه میشوند.

پسخان

چرا ملتها شکست میخورند؟
این کتاب با زیرعنوان «ریشههای قدرت، ثروت و فقر» که چاپ اول آن در سال ۱۳۹۳ منتشر شده بود، در هفته دوم شهریورماه به یک دلیل کاملا سیاسی در ردیف کتابهای پرفروش شهرکتاب قرار گرفت.
در هفته اول شهریور، وبسایت کلمه با انتشار عکسی از دستنوشته میرحسین موسوی در زندان خانگی اعلام کرد که او این کتاب را در روز تولد زهرا رهنورد به وی هدیه داده است.
کتاب «چرا ملتها شکست میخورند» نوشته دارون عجماوغلو و جیمز رابینسون، دو اقتصاددان آمریکایی و استاد دانشگاه است که در سال ۲۰۱۲ منتشر شد و محسن میردامادی و محمدحسین نعیمیپور آن را در دوران حبس در زندان اوین به فارسی برگرداندند.
مؤلفان در این کتاب ۵۷۰ صفحهای سعی میکنند با پرهیز از مباحث تخصصی علم اقتصاد و ضمن رد کردن تأثیر عواملی چون جغرافیا، آبوهوا و منابع طبیعی، به این سؤال عمومی پاسخ بدهند که چرا بعضی کشورها روزبهروز شکوفاتر میشوند و برخی کشورها مسیر سقوط را طی میکنند.
ترجمه فارسی کتاب «ملتها چرا شکست میخورند» را نشر روزنه منتشر کرده و هماکنون چاپ هشتم آن در دسترس علاقهمندان است.











