http://www.bbcpersian.com

آلیستر لیتهد
در کابل

چرا روابط بریتانیا و افغانستان خراب شده است

روابط بین افغانستان و بریتانیا، علیرغم کمکهای بالغ بر 3 میلیارد دلاری لندن به افغانستان، و کشته شدن 83 سرباز بریتانیایی در عملیات در افغانستان و وجود 7800 نفر نیرو در این کشور، در پایین ترین سطح خود قرار دارد.

در ماه اکتبر سال گذشته میلادی، حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان، با شاهزاده چارلز، ولیعهد بریتانیا، در اسکاتلند دیدار کرد. دیداری که "عالی" توصیف شد.

اما با فرارسیدن روزهای کریسمس (دسامبر 2007) سفیر بریتانیا در کابل از سوی آقای کرزی فراخوانده شد تا در خصوص تماسهای یک بریتانیایی با طالبان، توضیح دهد.

و همین هفته گذشته بود که آقای کرزی به خبرنگاران گفت سربازان بریتانیایی در واقع وضعیت در هلمند را بدتر کرده اند. مقامات افغان سپس در اقدامی دیگر با اعزام لرد پدی اشداون که قرار بود به عنوان نماینده بین المللی به افغاستان برود، مخالفت کردند.

چه اتفاقی باعث این مسایل شد؟

رابطه بین افغانستان و بریتانیا همیشه دستخوش نا آرامی بوده است و البته برای توضیح این روابط دشوار، نگاهی تاریخی به روابط بین دو کشور، بهترین نقطه است.

بریتانیا در افغانستان هم کشته داده و هم کشته است. و همیشه این طالبان نیستند که از شکست نیروهای بریتانیایی در افغانستان در قرن 19 میلادی به عنوان حربه تبلیغاتی استفاده می کنند.

افغانها در خصوص رقابت بین امپراتوری بریتانیای کبیر و روسیه تزاری برای نفوذ در افغانستان که به "بازی بزرگ" معروف است، آگاهی دارند.

بی اعتمادیهای گذشته افغانها به این قدرتها هنوز فراموش نشده است. افغانستان محلی است که در آن بازار شایعه، تئوریهای توطئه و سوء ظن داغ است.

هنوز هم هستند مادران افغانی که به فرزندان خود می گویند: "اگر خوب نباشی بریتانیایی ها تو را می برند." و پشتونها اغلب "شیطان" را با "بریتانیایی" همطراز می دانند.

با وجود تهدیدهای "تروریستی بومی در بریتانیا"، برای بریتانیا ادامه روابط خوب با پاکستان ضروری است؛ حتی اگر این روابط به معنی این باشد که عده ای بر این ظن باشند که با حمایت از طالبان و یا دست کم عدم تلاش کافی برای مقابله با نفوذهای فرامرزی (به داخل افغانستان) (بریتانیا) به بازی دوگانه ای دست زده است.

افغانستان کشوری مستقل است، آقای کرزی بطور دموکراتیک انتخاب شده است. اما حکومت وی وابسته به حضور 40 هزار سرباز (خارجی) و میلیونها دلار کمک مالی است.

بنابر این جای تعجب ندارد که وی به افکار عمومی بسیار اهمیت می دهد؛ و البته وی روزنامه های زیادی می خواند به خصوص روزنامه های بریتانیایی.

مطالب روزنامه ها درباره اینکه آقای کرزی می بایستی لرد اشداون را قبول کند و یا مطالبی در خصوص قدرت و نفوذ واقعی آقای کرزی، شاید از جمله مطالبی بوده باشند که باعث مشکلات شده است.

آقای کرزی لرد اشداون را دیده بود، و به نظر می رسید که وی با حضور لرد اشداون موافقت کرده بود. اما غربی بودن و بریتانیایی بودن او و اینکه لرد اشداون اختیارات بیشتری مانند "فرماندار" را گفته می شد در افغانستان خواهد داشت، تمام سابقه های تاریخی را دوباره زنده کرد.

قضیه مایکل سمپل، نیز ضربه سنگینی به روابط بریتانیا با افغانستان زد.

آقای سمپل، ایرلندی است و جانشین ریاست نمایندگی اتحادیه اروپا در افغانستان بود. اما او با بریتانیایی ها همکاری داشت و به آنها کمک می کرد که اعضای رده متوسط طالبان را برای حمایت از دولت افغانستان، تشویق کنند.

گوردون براون، نخست وزیر بریتانیا اخیرا در سخنانی گفته بود: "ما با طالبان مذاکره نمی کنیم. اما بسیاری بر این عقیده هستند که برای حل مشکلات (در افغانستان گفتگو با طالبان) در دراز مدت لازم است."

بال وود، سفیر آمریکا در افغانستان، با این نظر "تا زمانیکه آنها (طالبان) با القاعده در ارتباط نباشند"، موافق است.

ملا سلام، می گوید که او نمونه موفقیت آقای سمپل است. ملا سلام، که از فرماندهان سابق طالبان بود اکنون ولسوال موسی قلعه در هلمند است. موسی قلعه در عملیاتی مشترک از سوی نیروهای بریتانیایی، افغان و نیروهای ائتلاف از کنترل طالبان خارج شد.

در مرکز تلاشها البته کمک 150 هزار دلاری برای ایجاد اردوگاهی با هدف بکارگیری ستیزه جویان جوان و آموزش دادن آنها در موضوعاتی مانند حقوق بشر و قانون اساسی افغانستان است.

منابع افغان می گویند که آموزش نظامی بخشی از این تلاشهاست. این نکات بر اساس یک لوح کامپیوتری است که بدست آمده است، مطلبی که با برنامه بریتانیایی ها برای ایجاد گروه های شبه نظامی و کمک به نیروهای امنیتی افغانستان، همخوانی دارد.

رئیس جمهور افغانستان می گوید که این فعالیتها بدون آگاهی وی صورت می گرفته است. اگرچه منابع بریتانیایی می گویند که تعدادی از مقامات ارشد سیاسی، هنگامی که سفیر بریتانیا در افغانستان در بازگشتش به بریتانیا در جلسه ای با حضور آنها مجبور به پاسخ دادن به سوالاتی شد، از این قضیه آگاهی داشتند.

این مسایل باعث شده است تا تمامی تصورات مانند توطئه بریتانیایی ها دوباره زنده شود؛ البته با این تفاوت که این بار آنها از طالبان حمایت می کنند و عده ای که مخیله تئوری توطئه آنها فعالتر است فکر می کنند که بریتانیا حتی شاید قصد کمک به سرنگونی دولت آقای کرزی را دارد.

در چند سال گذشته چند بار روابط بین دو کشور با مشکلاتی روبرو شده است، اما به نظر می رسد که این بار در مقایسه با گذشته، تنش بین دو کشور جدی تر است؛ که البته به این معنی نیست که نمی شود بر آنها چیره شد.

تصادفی نیست که پیشنهاد افغانها برای "نماینده ویژه" به جای لرد اشداون، ژنرال جان مک کول، جانشین فرمانده کل ناتو در اروپاست.

از آنجایی که او نظامی است، سازمان ملل متحد هیچگاه قبول نخواهد کرد که او ریاست دفاتر غیر نظامی را بر عهده داشته باشد. اما او به عنوان اولین فرمانده نیروهای یاری دهنده بین المللی (ایساف) در افغانستان در زمانی که اوضاع بهتر بود، شهرت دارد.

اما اکنون وضعیت خوب نیست. آقای کرزی فکر می کند که مشورتهای داده شده به او خوب نبوده است؛ و اینکه حضور غرب در افغانستان به جای آنکه کمتر شود، بیشتر شده است؛ که این مساله به استقلال افغانستان خدشه وارد می کند.

و از سوی دیگر البته بریتانیا فکر می کند فردی که به اندازه کافی مصمم نیست نتوانسته است تعهدات خود را اجرا کند.