شما در حال مشاهده نسخه متنی وبسایت بیبیسی هستید که از داده کمتری استفاده میکند. نسخه اصلی وبسایت را که شامل تمام تصاویر و ویدیوهاست، مشاهده کنید.
بازگشت به وبسایت یا نسخه اصلی
اطلاعات بیشتر درباره نسخه لایت که برای مصرف کمتر حجم دادههاست
راه درازی که برای صلح پیاده طی شد
- نویسنده, کریم حیدری
- شغل, بیبیسی
افغانستان در چهل سال گذشته درگیر جنگ و نابسامانی بوده است. سالهاست که زندگی بدون جنگ، برای بیشتر افغانها به رویایی دست نیافتنی تبدیل شده است.
جمعی از تشنگان صلح، در عملی بیپیشینه از اعماق ناامیدی و یاس سربلند کردند و برای نشان دادن شدت تمایل شان به آرامش سراسری در کشورشان، نزدیک به ۷۰۰ کیلومتر را با پیاده طی کردند.
کاروان صلح را هشت جوان اهل هلمند به راه انداختند و اندک اندک در طول مسیر به تعداد خواهندگان صلح افزوده شد تا رسید به ۷۷ نفر.
ولایت هلمند خاستگاه این کاروان در ۱۷ سال گذشته، از خاستگاههای اصلی گروه طالبان و از کانونهای مهم ناامنی و خصومت محسوب شده است.
حرکت کاروان در (۲۴ ثور/اردیبهشت) از لشگرگاه مرکز هلمند در جنوب افغانستان شروع شد و برای رسیدن به کابل پایتخت، از دشتهای سوزان، مزارع کوکنار، شهرهای کوچک و بزرگ و دهکدههای نیمهویران گذشت تا در انتهای این سفر ۶۹۱ کیلومتری به قلب افغانستان برسد، قلبی که در این چند سال بارها شاهد خونینترین حوادث در تاریخ خود بوده است.
بخش بزرگی از مسیری که "کاروان صلح" طی کرد، زیر سلطه طالبان است، کسانی که با نظامیان دولت سر سازگاری نداشتهاند. به قول یکی از اعضای کاروان، طالبان دوست ندارند به جادهها بیایند اما برای دیدن کاروانیان صلح آمدند تا بگویند که آنها نیز از جنگ خستهاند و از عمل کردن به دستور آنانی که نمیشناسند و از نزدیک ندیدهاند خستهاند.
این شیفتگان صلح با سربازان دولت دیدار کردند، سربازانی که بیش از این کشته شدن و دشمن دانسته شدن انسانها را نمیپسندند.
آرزوی حمایت شدن از سوی مردم بیطرف و طرفهای درگیر، اقبال خیبر ۲۷ ساله را که دانشجوی پزشکی است واداشت تا سرکاروان باشد. او در همراهی با هفت تن دیگر: قیس هاشمی، پاچاخان، بهلول خان، عبدالسلام بیان، لعل محمد زهیر، سردارمحمد سروری و قدرت الله همدرد که همه ۲۳ تا ۳۰ سال عمر دارند، از هلمند به طرف کابل به راه افتادند.
رفته رفته در ولایتهای پیشرو در زابل و غزنی اعضای کاروان بیشتر شدند و سالمندان و جوانترها نیز به آن پیوستند.
انگیزه
در نخستین روزهای سال نو خورشیدی، در لشکرگاه، جشن نوروز برپا بود، مسابقه پهلوانی جریان داشت؛ یک مهاجم انتحاری در میان جمعیت انبوه مردم رفت و بمبی را که بر خود بسته بود، انفجار داد.
۱۳ نفر درجا جان باختند و عده زیادی مجروح شدند. در پی این حادثه جمعی از اهالی لشکرگاه خیمه تحصن برپا کردند و خواهان برقراری آتشبس در ولایت شان هلمند شدند.
تحصن خیمهنشینان هفتهها طول کشید و اعتصاب غذایی را هم در پی داشت.
ماموران محلی حکومت، جنگجویان طالبان را عاملان اصلی خشونت و ناامنی قلمداد میکردند، طالبان هم اعتراض مردم برای آتشبس را یک دسیسه دولتی میپنداشتند.
معترضان از تصمیم خود برای رفتن به ولسوالی موسیقلعه خبر دادند، جایی که در تصرف طالبان است. اما گروه طالبان هشدار داد که حاضر نیست از امنیت این راهپیمایی اطمینان دهد.
کاروان صلح مسیر خود را عوض کرد، این بار مسیری بسیار طولانی و راهی پرمشقت را انتخاب کرد و به سوی کابل پایتخت به راه افتاد و به این صورت حرکتی که برای دست یافتن به صلح محلی شکل گرفته بود بدل به حرکتی برای رسیدن به صلحی سراسری شد.
اقبال خیبر، آغازگر این حرکت، لحنی آرام دارد، از او پرسیدم دشواریهای راه را چگونه تحمل کردند؟ جوابش نمیتوانست تکاندهنده نباشد، میگفت پاهای شان چندین بار آبله/تاول زد، چند فرد معلول همراه شان هستند که نیاز به مواظبتهایی پیدا کردهاند، سالمندان از درد زانو و دردهای دیگری شاکی اند؛ در ماه رمضان گرسنگی و تشنگی در هوای سوزان خیلی از همراهان شان را تا مرز بیحالی کشاند اما اینها در برابر رنج و عذابی که مردم همه روزه از ناحیه جنگ و ناامنی متحمل میشوند چیزی نیست.
قیس هاشمی که هنوز چره/ترکشهای بمب در قفس سینه خود دارد از نفستنگی و کمبود آب بدن رنج میبرد. لعل محمد زهیر عضو دیگر این گروه در اثر جنگ از روستای خود آواره شد و با خواهرش به لشکرگاه رفت اما نتوانست در آنجا با تنگدستی و فقر بسازد ناگزیر شد به روستا برگردد. اندکی بعد انفجار ماین خواهرش را از او گرفت و خود او نیز بینایی هردو چشم را از دست داد.
کاروان صلح از استقبال مردم راضی و خوشنود است. یکی از اعضای آن گفت: "پشتیبانی مالی نداریم و به هیچ گروه سیاسی وابسته نیستیم"
آقای خیبر میگوید: "در لشکرگاه وسایل مناسب برای سفر و کفشهای مناسب انتخاب کردیم اما پولی برای خریدن شان نداشتیم. روز بعد که حدود ۳۰ کلیومتر راه پیموده بودیم شخصی خواست کمک مان کند، نشانی مغازه مورد نظر را به او گفتیم و او اسباب سفر را برای ما خریداری کرد. مردم در مسیر راه در حد توان همکاری میکنند، گاهی مجبور بودیم با نان و دوغ افطار کنیم و گاهی هم طعام گرم نصیب مان میشد."
اعضای کاروان صلح از اهالی نواحی مختلف در امتداد راه خواست تا شورای صلح محلی تشکیل دهند و زمینه گفتوگو میان دو طرف درگیر جنگ را فراهم کنند.
این جویندگان صلح در آستانه ورود به کابل به من گفتند که علاقمند ملاقات با اراکین حکومتی نیستند حتی اگر از آنها دعوت هم شود. ولی مایل هستند حمایت شان را از جناحی اعلام کنند که به خواستههای شان لبیک بگوید.
آنها چهار خواسته دارند: برقراری آتش بس، مشخص شدن محلی برای گفتوگوی دو طرف، تشکیل حکومت مشترک و سرانجام حصول توافق بر سر تعیین جدول زمانی برای خروج نیروهای خارجی از افغانستان.
کاروان صلح در نظر دارد برای مدتی در کابل بماند تا دامنه حمایتهایی که ازش شده گستردهتر شود.
دومین گام در مسیری که این ۷۷ فعال صلح در نظر گرفتهاند، راهپیمایی به سوی ولایت بلخ در شمال خواهد بود که متعاقب آن ولایتهای جوزجان، فاریاب، بادغیس و هرات را هم در مینوردند.